و اما بعد ازدواج

مركز فروش روغن سوخته و كاربرد ان در ايران

ارزيابي صرفه جويي در انرژي و اتلاف روغن
روزي كه به عنوان
 روش بازيافت روغن سوخته براي عمليات حرارتي و خنك سازي
چطور خانواده ها را به ازدواج مان راضي كنيم؟
دوراني كه زيربناي يك عمر زندگي‌ است
شما هم يكي مثل همه هستيد!
یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۰۳

و اما بعد ازدواج

و اما بعد ازدواج  ...
اما حالا كه همــسر شده‌ايد و اين رفتار براي‌تان آشكار شده است، چه بايد بكنيد؟ واقع‌بين باشيد، همان‌طور كه شما به عادات معروف خود خو گرفته‌ايد؛ همسرتان نيز برايش سخت خواهد بود تا از بسياري از اين رفتارها دست بكشد. اگر از اجتماع و حضور در ميان جمع لذت مي‌بريد و همسرتان اين‌گونه نيست و اين عــمل شما را هم نمي‌پسندد بايد چاره‌اي بينديشيد تا او هم با شما كنار بيايد. مثلاً گــاهي به خاطر او از مهماني دست بكشيد و به او يادآوري كنيد آن‌قدر برايتان مـهم است كه خواسته‌اش را محترم مي‌دانيد و در مقـابل از او بخواهيد در بـرخي زمان‌ها و به فراخور حال و وقت با شما همراهي كند؛ حتــي اگر دوست نداشته باشد. گــاهي لازم است به خــاطر هم از خيــلي چيـــزها دست بكشيد. پس چــه بهتر كه از دوران عقــد شروع كنيد و به هم نشان دهيد چقدر بــه سعـادت زندگي‌تـان اهميـت مي‌دهيد. گاهي اين رفتارها با دليل خاصي ظاهر مي‌شود، مثلاً ممكن است كسي به دليل خجالت از طرز حرف زدن يا بي‌دانشي درباره مسايل مختلف از جمع گريزان باشد يا به دلايلي چون خودنمايي يا ابراز وجود جمـع را دوست داشته باشد و يا عدم اعتماد به نفس او باعث شود تا نداشته‌هاي زنــدگي و شخصيت‌اش را با ماديات و به رخ كشيدن آن در حضور ديگران جـــبران كند؛ در هر صورت شما در آغاز زندگي مشترك به تمام اين موارد پي خواهيد برد. تلاش كنيد بهترين راه حل را برگزينيد و زندگي‌تان را آن‌گونه كه بايد مديريت كنيد.

گاهي حوصله مرا هم ندارد، دلش مي‌خواهد تنها باشد، اما من زن گرفته‌ام تا از تنهايي درآيم. به خودش هم گفته‌ام اگر قرار بود تنها باشي، چرا ازدواج كردي؟ از وقتي يادم مي‌آيد اهل رفت و آمد بودم. روزي نبود كه در خانه باشم، يــا با خـانواده‌ام بيرون بوديم يـا مهمان داشتيم يا با دوستانم به گشت و گـذار بودم. هميشه دلم مي‌خـواست همسري مانند خـودم داشته باشم تـا همراه و هم‌گام من در جمع باشد، ولي نمي‌دانم چرا به پاي عشق در يك نگـــاه سوختم. دلم نمي‌خواهد ناراحتش كنم، اما ديگر از اين وضع و بي‌حوصلگي‌هايش خسته شده‌ام ...

دمي سكوت و تنهايي و ديگر هيچ ...
دلتان نمي‌خواهد در جمع و چشم باشيد. اين را به همسرتان هم گفته‌ايد، ولي او درست برخلاف شما به مناسبت‌هاي مختلف جشن مي‌گيرد و به قــول خودتان اداي آدم‌هـاي خوشبخت را در مي‌آورد. حتي دوران عقد را رويــايي كرده و گه‌گاه با حضور دوستانش شب شعر مي‌گيرد يا شما را به ضيافت‌هاي ناگهاني دعوت مي‌كند و چقدر عصبـاني مي‌شويد. بيشتر از اين‌كه قـبلاً گفته‌ايد دوست نداريد، امـا او هم دليل دارد و آن اين‌كه زندگي را اين‌گـونه دوست دارد.

به نظر شما زياد هم جالب نيست آدم بخواهد هميشه در اختيار خود و دلش قرار بگيرد، پس آرامش و سكوت كجاست. دل‌تـان براي تمام اوقــات مجـردي تنگ شده، همـه آن‌وقت‌هـايي كه خـودتان را با كتاب و فيلم مشغــول مي‌كرديد و كسي سراغ‌تان را نمي‌گرفت، ولي قبول كنيد حال كه عقد كرده‌ايد بهترين فرصت را براي تمرين و رهـايي از عادات قبل خواهيد داشت، پس به تدريج شروع كنيد.

چه شود؟
فكـرش را بكنيد همسران در معاشرت به تفــاهم نرسند؛ درست زماني كه مرد يا زن دلش مي‌خـواهد همسرش در حضـور همكاران و اقوام باشد و ازدواج خود را اعلام كند، همسرش هوس تنهايي به سرش بزند و تازه اين دفعه اول و آخرش هم نباشد. هر بار به يك بهانه از حضور در جمع طفره برود و يا با عذرهايي نابه‌جا از جماعت دور شود. يا همسري كه تمام وقتش به كــار و درس گذشته و همه دوستانش همان همكلاسي‌هاي دانشگاه يا همكارانش هستند نمي‌تواند به يك‌باره از عادات خود دور شود و بشود يك ايده‌آل اجتماعي براي نيمه گمشده‌اش. به تدريج اين رفتارها در دوران عقد تأثير مي‌گذارد و شيريني اين ايام با تلخي بحث‌هاي تكراري و جواب‌هايي چون «همينه كه هست» طي مي‌شود. هيچ‌كدام از طرفين هم حاضر نيست اشتباه خود يا همان عـادت مرسوم خويش را بررسي كند و به فكر چاره بيفتد. مـعاشرت گرچه خوب است و از الزامات دوران عقد، اما دليل نمي‌شود تــازه عروس و داماد به اجبار به آن تن دهند، آن هم زماني كه هنوز جرئت و شجاعت و روابط برخورد با هم را كسب نكرده‌اند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.